آيداآيدا، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 10 روز سن داره

آیدا

فرشته 25 ماهه خونمون

سلام دختر عزیزم  هر روز که میگذره احساس ما به تو پرنگتر از قبل میشه و وقتی ازت دورم بیشتر از گذشته دلتنگت میشم اخه عزیزم هر روز شیرین زبونتر از قبل میشی و جملات رو دیگه بطور کامل ادا میکنی و برای خودت کلی ناز داریوقتی از سر کار میام خونه و شما دوان دوان مرا مهمان آغوش خود می کنی وجودم را از خستگی تهی می کنی  وقتی با زبان تو باهم صحبت میکنیم و تو با چشمان پر از مهربانیت به من خیره می شوی آرامش را به من هدیه می کنی هر چه روزگار می گذرد من بیشتر از دلواپسیهای قدیم ،دلواپست می شم  تمام دلخوشی زندگیم اینه که تو بخندی و شاد باشی و شاد زندگی کنی اگه ............حاضرم هر کار مسخره ای رو انجام بدم ت...
25 شهريور 1391

یک عدد آیدای بی حوصله و مریض

سلام بر زیبا ترینم دختر خوبم این چند روزه حسابی مامانو ترسوندی آخه چهارشنبه که  از سر کار که اومدم دیدم تب داری گفتم اگه ببرمت دکتر آنتی بیوتیک میده اونم بدن و ضعیف میکنه زنگ زدم به خاله لیلا گفت بهش استامینوفن بده ایشاله زود خوب میشه ولی تا صبح بالای سرت بودم از 40 درجه تبت پایین نمی اومد  بالاخره بردیمت دکتر دو تا آمپول برات نوشتن که زدیم و تا سه ساعت به خاطر اون گریه کردی   دایی جون رو دیدی داغ دلت تازه شد و گریه کردی باباجون و دیدی یه بار تا آخرش بابا علیرضا که از بیرون اومد گفت برا خانم دکتر 3 تا آمپول بزرگ زدم دلت آروم شد ولی آیدای دیگه باید بغلت میگرفتیم تا کاراتو میکردی اخه بقول خودت که میگفتی(نوخوشام من ) &...
25 شهريور 1391

امید زندگی من 2 ساله شد

چه لطیف است حس آغازی دوباره، و چه زیباست رسیدن دوباره به روز زیبای آغاز تنفس... و چه اندازه عجیب است ، روز ابتدای بودن! و چه اندازه شیرین است امروز... روز میلاد تو ... روز تو! روزی که تو آغاز شدی!       دخترم، گلم، فرشته ی کوچ ولوی ما     تولدت مبارک.  امیدوارم صدای قشنگ خنده هات همیشه خونه مون رو روشن و گرم کنه.  تولدت مبارک دُردونه قشنگم دومین سالروز تولد دخترم از راه رسید... دخترک خیلی از اون روزهای نوزادی فاصله گرفته و تبدیل به کودکی پر جنب و جوش شده . کو دکی که از هر فرصتی برای کشف و ج ست و جو و ... استفاده می کنه . ...
6 شهريور 1391

شمارش معکوس برای تولد دو سالگی

این روزا مثل برق و باد میگذره و دخترم برای خودش خانمی شده دیگه همه چی رو درک میکنه و با تمام وجودش احساساتش رو بیان میکنه کم کم جمله سازی ها بهتر شدن و جملات شکسته بسته به جملات کامل تبدیل شدن دختر نازم 4 روز به تولدت مونده ،روزی که آمدی و به من روح زندگی دادی روزی که بهترین روز زندگیم بود و با تا آخرین لحظه زندگیم آن روز و حس ناگفتنی اش را به یاد خواهم داشت    دیروز به خاله جون و ثمین و سالار رفتیم باغ بابا جون کلی بهت خوش گذشت اخه چند روزه کمی ناراحتی میکنی و میگی بریم بیرون   و اینم هم عکسای دیروزکه تو باغ ازت گرفتم قربونت برم عروسکم       این دو تا عکس پایینی بغل عیلرضا ما...
24 تير 1391

آیدای 23 ماهه

انگار همین دیروز بود روز تولدت روزی که یه نوزاد لپ قرمزی رو روی یه تخت گردون آوردن و گفتن اینم دخترتون سالم و سلامت و اون لحظه یه حس قشنگ و شیرین اما با یه نگرانی سراغم اومد اون موقع ها علت این دلهره رو نمیدونستم ولی حالا میدونم حالا میدونم که اون موقع یه کتاب نانوشته برام اومده و من باید همیشه سعی کنم که اون رو پر از موفقیت کنم  و ناکامی هاش رو تا میتونم کمرنگ و کمرنگ تر کنم چون تمام اینا به من بستگی داره و من تمام سعی ام را خواهم کرد ...... و تا بوده این بوده   ....... تا امروز که  چیزی نمونده خترکم دو ساله بشه و ما شمارش معکوس رو تا رسیدن به دوسالگیش شروع کرده ایم  و من مادر این دختر شیطون و پر انرژی تمام این ل...
3 تير 1391

لحظه های با تو بودن

سلام به آرامش دهنده وجودم همه بود و نبودم ثانيه ها در گذر است،لحظه ها مي گذرند و امروز درست 654 روزه که عروسک خونمون کنارمون هست و به زیبایی یک گل و طروات و شادابی باران و لطافت یک چشمه زلال وجودش را حس کرده ایم  هر زمان که  لب خندانت را می بینم خدا رو بخاطر این همه مهربونیش شاکرم   عاشقانه دوستت دارم    اینم عکسای گل زندگیم که قبل از مهمونی دختر خاله اینا گرفتیم اخه پدارم و خاله پریوش و نازی جون و دختر خاله و پسر خاله عزیزم از زیارت خانه خدا آومده بودن     لغات جدید آیدا : دوت :همان سوت که به فارسی میشه شیر ماتارون :ماکارونی نی نی :شیرینی ماماجی و باباجی:مامان جون و بابا...
18 خرداد 1391

روز پدر

سلام عروسک مادر دیروز روز پدر بود و علیرضا هم مثل من دومین سال پدر شدنش بود وقتی صبح از خواب پا شدیم بهت گفتم برو بابا رو بوس کن و بگو روزت مبارک تو همین زودی رفتی و گفتی نوبارا  و ما کلی خندیدم و علیرضا هم ذوق زده شده بود و چه لذتی بزرگتر از اینکه پدر و مادر بشی چقدر خوبه که خدا این لذت رو شامل حال ما هم کرد و ما در تمام لحظات برای داشتن تو او را شکر گذاریم آیدای نازم     پدر تو  مردی خوب و مسئولیت پذیر است و باور دارم  که بدون تو آب هم که میخورد به دلش نمی نشیند ! ...هرگز تنها مسافرت نرفته ... و برای تو ارزش زیادی قائل است  ...هیچ وقت از کار کردن خسته نشده گاهی و فقط گاهی عصبانی میش...
16 خرداد 1391

دومین سال مادر شدن

لبخند زدي و آسمان آبي شد شبهاي قشنگ با تو مهتابي شد پروانه پس از تولد زيبايت تا آخر عمر غرق بيتابي شد ختر نازنينم ،امروز دومین سال مادر شدنم هست  . و من هنوز در سرمستي وجودت مات مانده ام ، و گويا در رويايي شيرين و عميق سرمستم . بودن در كنار تو و گذراندن لحظات با تو ، از نفس كشيدن هم برایم واجب تر شده دردانه ام خدا را شكرگذارم ، براي اينكه در این دو سالي كه گذشت در كنارمان بودي و شكر گذارم ، كه خداوند شيرين ترين لحظات را به ما ارزاني داشت . حس عجيبي دارم ، اما فكر اينكه شايد نتوانسته ام از تمامي لحظات با تو بودن به بهترين وجه استفاده كنم آزرده ام ميكند . آري با تو بودن به قدري شيرين است كه...
23 ارديبهشت 1391

رفتن به تهران

سلام عشقم  خوبی عزیز دلم منو ببخش بخاطر تاخیر بی بهانه ام می گم بی بهانه به این دلیل که برای اینکه از تو ننویسم هیچ بهانه ای وجود نداره ولی بخدا  اصلا حوصله نداشتم خودت که میدونی کمی کسالت دارم میخوام شنبه برم تهران ببینم علتش چیه ولی چون هوا سرده نمیتونم تو رو با خودم ببرم و پیش مامان جون میمونی همش یه روزه عروسکم ولی به نظر من یه ساله اخه میدونی عروسکم   وقتی از تو دور هستم ثانیه ها به من دهن کجی می کنند و وقتی کنارت هستم ساعت برای من نقش ثانیه را بازی می کند. میدونم که مامان جون هم خوب ازت مواظبت میکنه  خیلی خوب اینو بدون که مامان جون برات خیلی زحمت میکشه من اگه برات کاری انجام میدم وظیفه مادری...
13 ارديبهشت 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آیدا می باشد