زمستان ۹۹
دخترم... دنیای من
انگار در زیباییات
چیزی را جا گذاشتهام…
در صدایت آرامش را…
در چشمهای زیبایت! زندگی را…
در صورت مثل ماهت، مهربانی را…
در “تو” تمام من را
به”تو” که میرسم دنیا برایم بهشت میشود
دختر گلمآیدا😍 از آخرین باری که برای تو عزیزم نوشتم بیش از ۹ ماه می گذرد یعنی ۳۴۴ روز ، طی این مدت اتفاقات زیادی افتاده که مهمترین آنها بزرگ شدن و خانم شدن توست ولی سعی میکنم تند تند برایت بنویسم و بماند اینجا به یادگار گل قشنگم
حالا بماند که روزهای سخت زیادی هم داشتیم تو این مدت که با وجود تو برایم زود گذشت حالا مادر و دختر همدم شده ایم تو دختر من نه، بلکه دوست و راز دار من شده ای و قوت قلب منی و تا فکرم پر میشود از آیدا خیالم راحت راحت است که میتوانم با تمام بدی های دنیا بجنگم 😍 و گاهی شیطنت میکنیم و باهم کارهای زیر آبی انجام میدیم که بابا نفهمه و کلی باهم میخندیم به کارهامون 😂😍
تو این یک سال که این بیماری کرونا کل دنیا رو درگیر کرده من و تو ، تو خونه کلی کارهای جالب انجام دادیم باهم بازی کردیم باهم ورزش کردیم باهم تو پشت بام خونه پیاده روی کرده ایم و گاهی هم باهم قهر و دعوا کرده ایم 😍 اما بدان قهر و ناز تو به چند جهان می ارزد