بازم آیدای گلم مریض شد
سلام به دختر نازنینم به کوچولوی بینهایت خواستنی من
صبحبت بخیر گلم امیدوارم امروز بهتر شده باشی اخه عزیزم نمیدونم چرا بازم دو سه روزه تب داری تبت خیلی بالا بود به حدی که دیگه قرص و شربت اونو پایین نیاورد مجبور بدویم با پاشویه و شیاف تبت رو قطع کنیم تا شنبه بشه ببرمت پیش دکترت الهی من دورت بگردم اخه چرا تو این بیست روز دو بار تب کردی مامانو جون میگه اخه داره بازم مثل دفعه قبل مرواردید هاشو در می اره اخه بعد از کلی درد و زحمت چند روزه دخمل دخملی من دو تا مروارید در آورده خلاصه دیروز بردمت دکتر ازت آزمایش خون گرفتن نمیدونی چه جیغهای بنفشی مییکشیدی و گریه میکردی الهی من قربون اون اشکات بشم الهی به جای تو از من خون میگرفتن ولی اخه نمیشد که باید میفهمیدیم چت شده یا نه من فدای اون اشکات بشم که دیگه دوست ندارم اصلا اشکتهات و ببینم بالخره عمو دکتره ( که خاله لیلا بهمون معرفی کرده بو دکتر خوبی هم بود که جا داره از اینجا ازش تشکر کنیم ) گفت که هیچی نیست احتمالا ویروسه الهی هزار بار شکرت فکر میکردم حتما عفونت داری و ما نمیدونیم بازم خدایا شکرت که عروسکم چیزیش نیست اما گفت که وزنت کمه و باید خوب خوب غذا بخوری
به دختر نازم که زندگیم با تو معنا گرفته است
تو را که دارم دنیا مال من است و اگر تو نباشی هنوز باور ندارم که بدون تو هیچم
تو را که دارم ، دنیا را با تمام قشنگی ها حس میکنم
لطافت دوست داشتن را لمس میکنم ، برای چند لحظه نفس را در سینه حبس میکنم
و یک نفس فریاد میزنم دخترمن عشق من دوستت دارم وقتی که فکر میکنم که تو را دارم
نه معنی تنهایی را میدانم و نه حس میکنم که خسته ام تو را که دارم دنیا مال من است،
دیگر آرزویی ندارم چون همان یک آرزویم که تو بودی به حقیقت پیوسته است