چند روز دیگه بهار میاد و همهچیز رو تازه میکنه
دختر نازنینم امروز 28 اسفنده و من هم درست ساعت 7.30 دقیقه این مطلب رو برات مینویسم امروز شما 32 ماهگیت رو به پایان رسوندی و امسال سومین سالی هست که تو در کنار ما هستی و سومین عید قشنگ زندگی مشترک ماهست شیرین ترین شیرینی زندگی ، به داشتن تو افتخار میکنیم
این روزها ، یک دنیا حرف ناگفته از باهم بودنمون دارم اونقدر این روزا پر لحظه های قشنگ با تو بودن هست که بعضی وقتا نمیدونم چطور بنویسم و از کجا بنویسم
برات بگم که خیلی شیطون شدی و کلی جمله سازیت بهتر و روان تر شده و کلی شیرین کاری و ناز برای خودت داری یکی از شیرین کاریات اینه که وقتی از بابایی شیرینی میخوای و اون میگه دختر نازنینم ضرر داره تو میری زودی بوسش میکنی و برمیگردی به من و مثلا چشمک میزنی میگی ( فتتدیم ) گولش زدم و ما کلی بهت میخندیم
دیروز بابا میگه آیدا یه بوس بهم میدی و تو میگی تو اول برام نوشافه ( نوشابه ) بخر بعد
دیشب میخواستم بخوابونمت و تو هم که چشات بسته بود فکر کردیم خوابیدی رو پاهام ، بابا میگه عید دیدنی نذار آیدا شیرینی بخور مریض میشه زودی چشات و باز کردی و میگی( نیه دام =ییه جام ) میخورم و کلی کارهای دیگه
اینم از آخرین پست سال 91
امیدوارم سال جدید برای همه دوستانم
آغاز روزایی باشد که آرزو دارند .............