آيداآيدا، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 12 روز سن داره

آیدا

دندانپزشکی اردیبهشت ۱۴۰۰

صبح بخیرهایت را به گوش عالم رساندم کسی از بهار گفت... اما من بهار را با صبح بخیر هایت نوشتم 😍😍😍😍 دکتر و ارتدونسی چند سالی هست که مرواریدهای خوشگلت رو میبریم دکتر و آقای دکتر گفتن که باید ارتودنسی بشه ولی بخاطر کرونا پارسال ترسیدیم و نرفتیم 😔 و امیدوارم بودیم امسال سالی بدون کرونا باشه و برگردیم به زندگی قبلیمون اما نشد و باز هم کرونا ماند و ما و امسال مجبور شدیم بریم دکتر و آقای دکتر گفتن حتما باید ارتدونسی انجام بدیم  و مجبور بودیم دندونای خوشگلت رو بکشیم😔وقتی رفتیم دکتر برای کشیدن دندونات خیلی استرس داشتی ک چشمای قشنگت پر از اشک میشد و من به شما گفتم نباید گریه کنی و باید محکم باشی و شما هم به حرف من گوش دادی ولی تا رسی...
5 ارديبهشت 1400

بهار ۱۴۰۰

بهار ۱۴۰۰ شروع شد🌹 و بازم هم یه بهار کرونایی دیگر و در خانه ماندیم و تلفنی به عزیزانمان تبریک گفتیم و چقدر سخت هستند این روزها اما من میدانم بهار بهتری در راه هست .🌻 عزیز جانم  توی زندگی هیچ چیز قابل پیش بینی نیست وقتی بزرگتر شدی و مثل من  به سال های پشت سرت نگاه کردی میبینی چه روزهای سختی داشتی و پشت سر گذاشتی با اینکه آن روزها فکر نمکیردی از عهده شان بربیایی و یه شبهایی که فکر نمیکردی صبح شود و صبح شد☀️ چه روزهای شادی داشتی که فکر نمکیردی دوباره تکرار شود و بهترش تکرار شد میفهمی عزیز مادر خیلی چیزا دست ما نیست و زندگی هم تکرار نخواهد شد پس از لحظه لحظه زندگیت لذت ببر و شاد باش  و در آخر راضی باش به رضای خدا  ...
5 ارديبهشت 1400

پایان سال ۱۳۹۹

دختر نازنیم داره کم کم بوی بهار میاید بوی نو شدن تازه شدن 🌺امسال بیشتر از هر سال بر سختی ها صبوری کردیم اما در عمق جان میدانیم هر زمستانی بهار میشود و این تمام امید این روزها هست 😍 با این‌بهار داره کم کم یه قرن هم تموم میشه و این پایان یک داستان بلند هست یک داستان صد ساله دیگه در پایان چنین روزی هیچکدام از ما نخواهیم بود همه رفته ایم و آنچنان فراموش شده ایم که گویی از اول نبوده ایم و امیدوارم سال جدید برای همه مردم دنیا سالی خوب باشه و این روزا آخرین روزای این مریضی باشد به امید سالی پر از خوبی و نیکی برای همه  عکسای چهار شنبه سوری من در یه جای خلوت و آروم به دور از دوستانمون امیدوارم سال دیگه همه دور هم جمع بشیم ۸&...
27 اسفند 1399

روز جهانی زن

بگذار هر روز روز زن‌باشد شاید بیاد بیاوریم که‌ ما زنان چقدر با ارزش و قابل ستایشیم دخترم به یاد داشته باش که یک زن گران بهاترین اعجلز خداوند است 🌺 به یاد داشته باش که برای داشتنش باید وضوی باران گرفت و به نام عشق شبنم وار بر عطر او سجده کرد و برای همصحبتی اش هزار هزار گل سرخ را تسبیح لحظه هایش نمود🌺🌺  ...
18 اسفند 1399

دنیا برای دیگران من به اندازه ی آغوشت زندگی میکنم

کرونا که آمد مدارس تعطیل شدو بچه‌ها با کلی انرژی که هر روز در ساعات مدرسه و انواع کلاس‌های خارج از مدرسه خالی می‌کردند مجبور به ماندن در خانه و قرنطینه شدند. وروجک کوچولوی خانه  من هم مجبور شد قید رفتن به مدرسه، کلاس زبان و باشگاه را بزند.😔 و این تازه آغاز ماجراهای منی که شاغل هم بودم و او بود.اوایل همه چیز خوب پیش می‌رفت، چون نزدیک عید نوروز هم بود و منم تعطیل بودم چند روزی هم‌مرخصی گرفته بودم دیرتر میخوابیدیم تا اخر شب بازی میکردیم دیر بیدار میشدیم یعنی لنگ ظهر باهم شیرینی و کیک میپختیم 🎂 و کلی کارهای دیگر  اما کم کم همه این کارها تکراری شد  و ما ماندیم و کرونا و تابستون و پا...
4 اسفند 1399

زمستان ۹۹

دخترم... دنیای من انگار در زیبایی‌ات چیزی را جا گذاشته‌ام… در صدایت آرامش را… در چشم‌های زیبایت! زندگی را… در صورت مثل ماهت، مهربانی را… در “تو” تمام من را به”تو” که می‌رسم دنیا برایم بهشت میشود دختر گلم‌آیدا😍 از آخرین باری که برای تو عزیزم نوشتم بیش از ۹ ماه می گذرد یعنی ۳۴۴ روز ، طی این مدت اتفاقات زیادی افتاده که مهمترین آنها بزرگ شدن و خانم شدن توست ولی سعی میکنم تند تند برایت بنویسم و بماند اینجا به یادگار گل قشنگم حالا بماند که روزهای سخت زیادی هم داشتیم تو این مدت که با وجود تو برایم زود گذشت حالا مادر و دختر  همدم ش...
30 بهمن 1399

داستانهای دخترک بعد از چندین سال

آیدای من عشق مادر  کجا را تماشا میکنی گل دخترم؟ زیبایی دنیا را من اما تو را تماشا میکنم که زیباترین نقاشیِ خدایی ❤️ با اصرار تو دوباره تو نی نی وبلاگ شروع به نوشتن کردم 🤩خیلی از اون سالهایی که اینجا مینوشتم گذشته و ما دوتا باهم بزرگ شدیم 😍 وقتی به گذر این سالها نگاه میکنم میبینم جان جانم شدی  😊 تو اینقدر در این سالها بزرگ و خانم شدی که من به خودم میبالم به داشتنت و اینکه مرهم همه زخم ها و دردهایم شده ای همه دلتنگی ها و خستگی های دنیایم را در نگاه زیبای تو گم میکنم دخترک قشنگ من  امسال به کلاس چهارم میروی و کمی درسهایت 📚سنگین شده با این حال همیشه سعی داری بهتر در بخوانی و من بازم به همچین دخت...
24 ارديبهشت 1399

فرشته شش ساله من

داشتن دختر  بهانه ای است برای زندگی و نفس کشیدن  امروز دخترکم شش سال تمام شد و من نیز با او بزرگ شدم و به شش سالگی رسیدم امروز دیگر میشود با ایدای شش ساله ام  درد و دل کنم  اخه دخترم حرفهای ادم ها را                       می  فهد و حرفهایش را دیگر خوب بیان میکند میشود بهش کارهای سبک خانه را سپرد مثل گرد گیری وسایل خونه، مثل تزیین کیک و شیرینی که باهم پختیم .حالا آیدا تنهایی حمام میکند و خیلی از کارهایش را انجام میدهد و کم کم از دنیای بچگی فاصله میگیرد. چند روز پیش که صبح از خواب بیدار شدم آیدای گلم اذیت میکرد نرو سرکار ،پیشم بمون و ... ...
28 تير 1395

اولین پست سال 1395

مادر شدن حس عجیبیه، انگار از روی که گفتن مادر شدی جادو شدم وقتی یه نقطه تپنده کوچولو رو نشونم دادن و گفتن اینم از بچه شما ، دستم رو روی شکمم گذاشتم و با تمام وجودم حست کردم و با خودم گفتم از الان باید قوی باشم باید با جان و دل محافظت کنم از موجود کوچولوی زیر پوستم که یه دفعه با حضور قشنگش مادرم کرد هر روز که گذشت و تو بزرگتر میشدی احاساساتم , عشقم هم قویتر شد به تویی که نمیدانستم چه شکلی خواهی شد ،چشای قشنکت ،گوشهایت ،دهانت و.... از همان روزها بود که نگرانت شدم چرا تکون نمیخوری،چرا لگد نمیزنی،و.... دیگر از همان روزها بود که همه چیز به یکباره عوض شد حسم،نگاهم،صبرم همه چیز به یکباره خودشو بهم نشون داد مادر که شدم مهربانترشدم،دل نازکتر شد...
11 فروردين 1395
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آیدا می باشد