دومین سال مادر شدن
لبخند زدي و آسمان آبي شد
شبهاي قشنگ با تو مهتابي شد
پروانه پس از تولد زيبايت
تا آخر عمر غرق بيتابي شد
ختر نازنينم ،امروز دومین سال مادر شدنم هست . و من هنوز در سرمستي وجودت مات مانده ام ، و گويا در رويايي شيرين و عميق سرمستم . بودن در كنار تو و گذراندن لحظات با تو ، از نفس كشيدن هم برایم واجب تر شده
دردانه ام خدا را شكرگذارم ، براي اينكه در این دو سالي كه گذشت در كنارمان بودي و شكر گذارم ، كه خداوند شيرين ترين لحظات را به ما ارزاني داشت .
حس عجيبي دارم ، اما فكر اينكه شايد نتوانسته ام از تمامي لحظات با تو بودن به بهترين وجه استفاده كنم آزرده ام ميكند .
آري با تو بودن به قدري شيرين است كه آرزو ميكنم ، هر لحظه اش به اندازه تمام عمرم به طول بينجامد ، تا من در حلاوت و شيريني اش مست مست شوم و با تك تك سلولهايم شهد با تو بودن را بچشم ، اما دريغ كه زمان ميگذرد .
امروز دومین سالروز مادر شدن من است ؛ من با تو دوباره متولد شدم و مي خواهم با تو بچگي كنم ، با تو بزرگ شوم ، با تو از گل و شاپرك بياموزم و با تو زندگي كنم ... امروزدومین سالروز اوج گرفتن من تا بيكران است . و تمام اینها با وجود توست و من خدا در تمام لحظات را به خاطر بهترین هدیه اش شاکرم .
مادر با یک دست گهواره، و با دستی دیگر جهان را تکان می دهد.
چون هستي من ز هستي توست تا هستم و هسـتي دارمت دوست