آيداآيدا، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 3 روز سن داره

آیدا

بابام باز هم رفته سفر

1391/10/9 11:28
1,007 بازدید
اشتراک گذاری

سلام ملوسک مامان

صبح سرد زمستانیت بخیر

   

الان زنگ زدم خونه مامان جون گفت آیدا خانم ساعت 11 از خواب بیدار شده اخه عزیزدلم شبا بهونه علیسا ( علیرضا ) رو میگیره و دیر میخوابه هر روز میگه دیگه امروز میاد پاشو پاشو بریم خونمون اخه بابایی از چهارشنبه بازم رفته سفر ما این هفته رو تنهاییم  و دخملی من ناراحته Sad

دیروز صبح که از خواب بیدار شدیم مامان جون گفت آیدا رو ببر خونه یه کم بازی کنه تا روحیش بهتر بشه وقتی رسیدیم خونه زودی گفتی یه زنگ بزن با علیسا صحبت کنم ببینم کجاست ؟

وقتی به بابایی زنگ زدیم  قبل از سلام بهش گفتی واسم چی خریدی ؟ و خودت جواب دادی:  نی نی (شیرینی) منم هی تو دلم قربون صدقه میرفتم اخه اینقدر شیرین حرفات رو میزنی که دلم میخواد هی تو بغلم فشارت بدم و قربونت برم نمیدونی چقدر دوستت دارم و عاشقت هستم مخصوصا وقتی که به فکر منی مثلا دیروز به بابایی گفتی واسه خاطره خانم هم چکمه بیار چکمه هاش حماب شده (خراب ) یا شب مامان جون گفت نخوابین براتون شیر موز درست کنم منم گفتم نمیخورم دندونامو مسواک زدم اصرار پشت اصرار باید بخوری اخه تو دوست داری منم فدات میشم و تو بغلم میگیرمت

اخر شب هم گفتی بازم شماره بابا رو بگیر بهش یه چیزی بگم  منم گفتم نمیشه و اینقدر گریه کردی که اخرش دلم سوخت و تسلیم شدم اخه میدونی گل من من دوست ندارم هیچ وقت گریه کنی ولی اخه مجبوریم  باید یه کم تحمل کنی هم بابایی سفرش کاری هست و هم بازم خارج از ایرانه و نمیشه هی تماس گرفت و این دفعه با دوستش رفته و ما مزاحم کاراشون میشیم

 و وقتی اینو بهت میگم به قول خودت که میگی ( اخه من نینییم )

دیشب هم تا ساعت 12 بیدار بودی و بهونه میاوردی با اینکه باباجون بردتت بیرون( قربونش برم که همیشه پشتمون بهش گرمه )و تو کلی تو اون هوای سرد بازی کردی  بلکه خسته بشی و زودی بخوابی  ولی تو همش بهانه آوردی وقتی هم بهت میگفتم مامانی بسه بذار بخوابم میگفتی ( ده دانیشاخ ) بیا صحبت کنیم و ما هم میخندیدم تا آخرش ساعت 12 خوابت برد

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

مامان ساجده
9 دی 91 11:41
سلام عزیزم متین تو مسابقه سوگواره محرم آتلیه سها شرکت کرده اگه لطف کنید بیاد تو وبلاگش به آدرسی که هست برید و بهش رای بدید ممنون میشم در ضمن اگر به کوچولوی دیگه ای رای داده باشید مشکلی نداره میتونید بازم رای بدید
الينا گلينا
9 دی 91 12:15
اي جونم دلتنگ بابايي مي شي .اميدوارم به سلامت بياد و برات كلي سوغاتي بياره
كيانا-مامان آوا
9 دی 91 12:36
چه شيرين زبون شده عسلك.


ممنون خاله کیانا
مامان سارا
9 دی 91 21:07
الهی بگردم، چقد دخملی باباییه...ایشاله همیشه تن هر یه تاتون سلامت باشه
مامان آریا
10 دی 91 14:12
لطفا عکسای جدید آیدا جون
مامان دیانا
10 دی 91 21:36
آیداجونم خوش بحالت که بابا برات سوغاتی می یاره،امیدوارم همیشه کنار مامان و بابا شاد باشی


ممنونم لیلای عزیزم
ما هم دوستتون داریم و میبوسیمتون

سحر مامان آراد
12 دی 91 19:09
آیدا جونم بوسسسسسسسسسسسسس دلم خیلی تنگیده بود خاطره جون ممنونم که به یادمونی انشااله بابایی به سلامت سفر کنه
مامان محمد فاضل
18 دی 91 7:58
بابایی بیاد براتون سوغاتی بیاره ضمنا خاله جونی شبها زود بخواب


ممنون خاله جون چشم
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آیدا می باشد