گزارش سفر
سلام صبح سرد پاییزیت بخیر عزیز دلم
امروز بعد از یه مدتی که به وبلاگت رو آپ نکردم میخوام در مورد مسافرتمون بنویسم مسافرتی که بیشتر خواسته تو بود
از 17 مهرماه به مدت 10 روز رفته بودیم به دو شهر ترکیه (5 روز آنتالیا بودیم و 5 روزش هم استانبول ) در کل خیلی خوب بود و کلی بهمون خوش گذشت ولی هممون بیشتر از آنتالیا خوشمون اومده بود اخه استانبول خیلی شهر شلوغیه و به جز مراکز خرید و چند جای دیدنی جای بخصوصی نداشت به نظر من دبی خیلی بهتر بود ولی آنتالیا عالی بود و تو هم که هر روز دریا بودی عاشق دریا شده بودی و من عاشق طبیعتش خلاصه که بعد از مدتها از هرچی استرس و درگیری و کار روزمره بود خلاص شدیم فقط خودمون بودیم و خودمون
تو هم که کلا از مسافرت خوشت میاد و در کل دختر خوبی میشی فقط شب اول دلت برای مامان جون تنگ شده بود و کلی گریه کردی که پاشید بریم و با کلی قول و قرار که فردا میریم پیشش تونستیم تو رو بخوابونیم و چند روز که اونجا بودیم کلا هر روز یه بار باهاشون صحبت میکردی و میگفتی امروز دیگه میام پیشتون ولی وقتی میخواستیم برگریدم میگفتی دریا خوبه دشتی(کشتی خوبه) من نمی خوام برم
شبها بعد از شام (آنتالیا) برای بچه ها برنامه داشتن که از ساعت 8:30 شروع میشد تا 10 و ما هرروز بخاطر تو تو برنامه ها شرکت میکردیم کلی بازی میکردی و بعد از ساعت 10که پخش موزیک و .... بود میگفتی بریم اتاقمون خوابم میاد من چند روز که اونجا بودیم هیچی ندیدم فقط فیلمایی که بابایی ضبط کرده بود رو تماشا میکردم در کل خیلی خوب بود و کلی بهمون خوش گذشت
عکسها در ادامه مطلب
فرودگاه تبریز صبح ساعت 6
لابی هتل آنتالیا
نمایی از هتل
شب کلی گریه کرد که دلتنگم واسه مامان جون و خوابیده
فرودگاه آنتالیا
مرکز خرید جواهر
مرکز خریدforum
تاکسیم
آکواریوم
تور بسفر
دلما باغچاسی
بشیکتاش
بخش دیدنی و ثروتمند نشین شهر استانبول (ببک)
مرکز خرید استینه پارک
ایاصوفیه و سلطان احمد
فرودگاه استانبول ساعت 2 شب